مدیر احمدی نژاد چقد حقوق می گرفت؟

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامه شرق با تقی نوربخش رئیس سازمان تامین اجتماعی گفت وگو کرده است.

بخشی از مصاحبه را می خوانید:

حقوق و دریافتی شما چقدر است؟
فیش حقوقی‌ام را به شما نشان می‌دهم؛ کاری که الان مد شده است (با خنده). آقای مرتضوی در سال ٩٠، ١٢ میلیون تومان حقوق می‌گرفت. بنده ٢٤ سال است که کارمند سازمان تأمین اجتماعی هستم و اولین مدیر در قبل و بعد از انقلاب هستم که از داخل سازمان انتخاب شده‌ام که نشانه اعتماد دکتر روحانی به بدنه سازمان تأمین اجتماعی است. حقوق من با توجه به درجه ایثارگری و سایر مزایا، چهار‌ میلیون تومان است که با اضافه‌شدن ١٧٥ ساعت اضافه کار، حدود هشت ‌میلیون تومان حقوق کارمندی من در سازمان است؛ یعنی اگر کارمند عادی سازمان بودم، چهار ‌میلیون تومان حقوق می‌‌گرفتم (البته با بالاترین رتبه چون فلوشیپ فوق‌تخصصی دارم و ایثارگر هستم و ٢٤ سال در سازمان سابقه دارم). بابت مدیرعاملی در سازمان تأمین اجتماعی یک ریال دریافت نمی‌کنم؛ چون این روزها را پیش‌بینی می‌کردم (با خنده). حقوق مدیرعامل و هیأت‌مدیره سازمان طبق قانون براساس تصویب هیأت امنا تعیین می‌شود. در زمان دولت قبل ١٢‌میلیون تومان برای مدیرعامل تعیین حقوق شده بود که هر سال به صورت سنوات افزایش پیدا کرده و ١٤‌میلیون‌و ٢٥٠‌ هزار تومان شده بود.

‌ در دوره آقای مرتضوی، خاصه‌خرجی‌های دیگری هم انجام می‌شد که ارقامش هم منتشر شد. جز آنچه منتشر شده، آماری در دست دارید از خرج‌ها و هزینه‌هایی که تاکنون رسانه‌ای و خبری نشده باشد؟
سه اتفاق مهم در سازمان افتاد که ناامنی اجتماعی ایجاد کرد. اتفاق اول مربوط به پروسه‌ای بود که پول‌هایی توسط بانکی در مالزی انتقال می‌یافت که ماهیت هیچ‌کدام از این سه مرحله برای سازمان مشخص نیست. در واقع در این پروسه تقریبا نیمی از اموال سازمان به وسیله بابک زنجانی معامله می‌شد. البته بعدا گفتند تفاهم‌نامه بوده و معامله نشده اما این تفاهم‌نامه‌ از لحاظ حقوقی جای بحث دارد چون معمولا در تفاهم‌نامه رقم ذکر نشده و چک ردوبدل نمی‌شود اما این تفاهم‌نامه از نظر ماهیت به قرارداد بیشتر شبیه است. درواقع با بانکی که مرجعی مشخص ندارد، تفاهم‌نامه یا قراردادی در مورد نیمی از اموال سازمان بسته شد؛ اقدام به این کار اقدامی بود که بیشترین ناامنی را ایجاد می‌کرد. اقدام دوم موضوعی بود که به نام یکشنبه سیاه معروف شد. تصور کنید وقتی برای یک مراجعه‌کننده به سازمان، هرکسی که باشد، دوربین مخفی در اتاق بالاترین مسئول دستگاه، تعبیه شده و از مراجعه‌کننده مخفیانه فیلم‌برداری‌شده و در صحن علنی مجلس پخش شده است که از لحاظ معیارهای اخلاقی، ارزشی و حتی نظام اجرائی و انضباط اداری کاری زشت‌تر از این نیست، این کار انجام می‌شود برای اینکه تنازع بین دو قوه ایجاد شود. بنابراین آسیبی که اینها به سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم وارد می‌کنند کمتر از پول‌هایی که داده شده نیست. اتفاق سوم مربوط به سال ٨٨ بود که تابه‌حال حدود هفت‌هزارو ٣٠٠‌میلیارد تومان برای سازمان بار مالی داشته است؛ اقدامی که منبعش کاملا نامشخص بود. در این سال تحت عنوان همسان‌سازی، بند ٣٩ قانون بودجه برای مستمری‌بگیران ایجاد شد. به این معنی که همه حقوق‌ها به نسبتی افزایش پیدا کرد و طبیعتا چون در قالب هیچ‌کدام از مواد قانون تأمین اجتماعی برای افزایش دستمزد نبود، نه ماده ٩٦ و نه ماده ١١١ قانون تأمین اجتماعی، بار مالی را دولت باید تأمین می‌کرد که برای آن سال دوهزارو ٣٠٠‌میلیارد تومان در نظر گرفته شد اما باوجود اینکه مصوبه دولت بود تا پایان دولت اجرائی نشد و پولی به سازمان تأمین اجتماعی نیامد، به‌اضافه اینکه چون حقوق و دستمزد را اضافه می‌کنیم هرسال به همان میزان بار مالی به سازمان وارد می‌شود. براساس صورت‌های مالی سازمان تأمین اجتماعی تابه‌حال هفت‌هزار‌و ٣٠٠‌میلیارد تومان بار مالی از این طریق ایجاد شده است. یعنی یک اقدام غیربیمه‌ای انجام شده که منبع آن را هم جایی قبول نمی‌کند که برای هر سه مورد شکایت کرده‌ایم.

‌ آقای زنگنه اخیرا در مورد پرونده آقای بابک زنجانی واکنش نشان داد و زنجانی را با جعبه سیاه قیاس کرد. نظر سازمان تأمین اجتماعی در مورد روند این پرونده چیست؟
ما یکی از شاکیان پرونده آقای زنجانی هستیم. ایشان اقدام به امضای تفاهم‌نامه‌ای کرد که تقریبا اموال سازمان تأمین اجتماعی را به یغما می‌برد. یعنی او با تفاهم‌نامه‌ای که البته بیشتر به قرارداد شبیه بود، ١٣٨ شرکت از بهترین شرکت‌های سازمان تأمین اجتماعی را که سودآور بودند دست‌چین و با حدود چهار‌میلیارد یورو (٤٤٢‌میلیارد ین ژاپن) معامله کرده بود که البته خدا خواست و در بهمن سال ٩١ آن قصه فیلم‌برداری مخفی و پخش فیلمش در مجلس که به یکشنبه سیاه معروف شد پیش آمد و هرچند کلیت ماجرا بد بود، اما برای سازمان تأمین اجتماعی منشأ خیر شد و پروسه فروش آن شرکت‌ها به بابک زنجانی متوقف شد. آقای زنجانی از پنج چکی که آقای مرتضوی بابت وثیقه این تفاهم‌نامه داده بود، چهار چک را نزد شرکت نفت وثیقه گذاشته و با آنها معامله نفتی کرده بود. به‌همین‌دلیل ما در شکایت خودمان خیانت در امانت را برای او مطرح کردیم.

‌ فرض کنید آقای زنجانی اعدام شود، نظر سازمان به لحاظ حقوقی چیست؟
قاضی درباره بحث سازمان تأمین اجتماعی حکم به استرداد چک‌ها داده‌اند که هنوز به دلیل قطعی‌نشدن حکم، این کار انجام نشده است. قسمت عمده قصه، پول‌های شرکت نفت است که نزد وی است. البته چک‌های سازمان هم شاید عاملیت این کار بوده که این کار انجام شد. چون طبیعتا شرکت نفت در آن زمان نیاز به وثیقه داشته است. به ‌عنوان شهروند تصور می‌کنم تمام زوایای کار آقای زنجانی که بخشی از آن در سازمان بوده است باید روشن شود. معتقدم قانون ملاک عمل است و قوه ‌قضائیه باید دراین‌باره تصمیم بگیرد و هرچه تصمیم بگیرد صحیح است.

درباره روند پرونده آقای مرتضوی نظر سازمان چیست و روند کار به کجا کشیده است؟
خواهش ما از قوه ‌قضائیه این است که بعد از ٢,٥ سال تکلیف این پرونده مشخص شود. مرجع صالحه قوه ‌قضائیه است اما استدعای ما این است که برای آگاهی افکار عمومی حکمی درباره پرونده صادر شود.

انتظار مشخص شما از نتیجه این پرونده چیست؟
انتظارم این است که طبق عدالت برخورد شود. اتفاقات تلخی در زمان او در سازمان رخ داد که محرمانه نیست و همه خبر دارند. سازمان محل تنازع دو قوه شده بود. از طرفی تمام منابع این سازمان مربوط به بیمه‌شدگان است و کسی حق ندارد مبلغی را تحت شمول یا غیرشمول به غیر از بیمه‌شدگان به کسی پرداخت کند، اما از زمان آقای مرتضوی، لیست‌هایی داریم که به صورت کد، به افرادی مبالغی پرداخت شده بود و معلوم نیست این افراد چه کسانی هستند.

این کدها که می‌گویید به چه شکل است؟ یعنی پولی داده شده ولی معلوم نیست به چه کسی داده‌ شده؟ مبالغ آن چقدر است؟
بله، مبالغ مختلفی است اما کدها هنوز کشف رمز نشده است. در صورت‌های مالی سازمان باید مشخص شود این پول‌ها به چه کسی داده شده؛ هرچند ایشان مدعی شده‌اند پرداخت این مبالغ در حیطه اختیارات‌شان بوده است. فیش‌های حقوقی مختلفی در دولت قبل صادر شده یا ادعاهایی می‌شود که حداقل در این سازمان، خیلی خنده‌دار است.

معرفی مهمترین سرکردگان داعش

رسانه های عراقی به معرفی مهمترین سرکردگان گروه تروریستی داعش پرداخته اند، تروریست هایی که تحت پیگرد دولت عراق و آمریکا هستند و چه بسا برای ارائه هر گونه اطلاعاتی درباره آنها پاداش در نظر گرفته شده است.
پایگاه خبری ریشه

- ابوبکر البغدادی

اسم کامل وی «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری السامرائی» است. وی سرکرده اصلی گروه داعش محسوب می شود که در سال گذشته میلادی خود را امیر این گروه نامید و خواستار بیعت تمامی گروه های تروریستی افراطی با خود شد.

ابوبکر البغدادی متولد عراق است و در سال ۱۹۷۱ در منطقه ای نزدیک به شهر سامراء به دنیا آمده است. آمریکا در سال ۲۰۱۱ وی را یک تروریست معرفی کرد و برای هر کس که اطلاعاتی درباره پیدا کردن وی ارائه می کرد مبلغی به ارزش ۱۰ میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود.

با وجود آنکه برادر وی در دوران دیکتاتوری صدام در ارتش عراق فعالیت می کرد و در طول خدمت در ارتش جان خود را از دست داده بود اما به دلیل کاهش دید ابوبکر البغدادی با جذب وی در ارتش عراق موافقت نشد لذا وی وارد دانشگاه بغداد شد و در رشته مطالعات قرآن تا مقطع فوق لیسانس تحصیل کرد.

البغدادی مسئول تمامی اقدامات نظامی القاعده در عراق بود و مغز متفکر بسیاری از عملیات های تروریستی بزرگ این گروه محسوب می شد، معروفترین این عملیات ها حمله به مسجد ام القری در سال ۲۰۱۱ بود که به ترور «خالد الفهداوی» نماینده پارلمان عراق منجر شد.

روزنامه گاردین چاپ انگلیس چندی پیش از جراحت ابوبکر البغدادی در حمله هوایی ائتلاف مقابله با داعش در عراق خبر داده و اعلام کرده بود وی در این حملات از ناحیه ستون فقرات زخمی و فلج شده است.

۲- ابوعلاء العفری

وی یکی دیگر از سرکردگان خطرناک داعش است. اسم واقعی وی «عبدالرحمان مصطفی» است و معاون ابوبکر البغدادی اما پس از زخمی شدن سرکرده اصلی داعش اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه ابوعلاء العفری جایگزین ابوبکر البغدادی شده است.

 

وی در منطقه «الحضر» در ۸۰ کیلومتری شهر موصل به دنیا آمده است و مدتی به عنوان معلم فیزیک مشغول تدریس بوده است. العفری در سال ۱۹۹۸ به افغانستان سفر و پس از بیعت با «ابومصعب الزرقاوی» در سال ۲۰۰۴ مسئولیت سرکردگی القاعده در موصل به وی واگذار شد.

در پی هلاکت «ابوعمر البغدادی» از سوی القاعده نامزد فرماندهی این گروه تروریستی در عراق شد اما در نهایت ابوبکر البغدادی انتخاب شد.

۳- ابوعلی الانباری

وی از جمله سرکردگان داعش در سوریه به شمار می رود و فرماندهی عملیات نظامی علیه ارتش سوریه و نیز مخالفان مسلح سوری موسوم به ارتش آزاد و گروه تروریستی جبهه النصره را برعهده دارد. الانباری در دوره رژیم دیکتاتوری صدام از فرماندهان ارتش عراق بود. وی در پی متهم شدن به فساد مالی از گروه «جیش الاسلام» در عراق اخراج شد و به شاخه القاعده در این کشور پیوست.

۴- ابوسلیمان الناصر

وی رئیس کنونی شورای جنگ و فرمانده نظامی گروه داعش است که در پی هلاکت «ابوایمن العراقی» در حملات هوایی آمریکا به عراق در سال ۲۰۱۴ به این سمت منصوب شده است. وزیر جنگ داعش از جمله سمت های ابوسلیمان الناصر بوده است. وی پس از هلاکت «ابوایوب المصری» و «ابوعمر البغدادی» در حمله مشترک آمریکا و عراق به شهر تکریت در سال ۲۰۱۰ سمت وزیر جنگ داعش را از آن خود کرد.

اسم واقعی وی «نعمان سلمان منصور الزیدی» است که مدتی را در پایگاه نظامی بوکا در بصره بازداشت بوده است. در سال ۲۰۱۱ اعلام شد که نیروهای امنیتی عراق وی را در شهر «هیت» به هلاکت رساندند اما این خبر تکذیب شد.

۵- ابومحمد العدنانی

وی سخنگوی رسمی گروه تروریستی داعش است، اسم کامل وی «طه صبحی فلاحه» متولد سال ۱۹۷۷ در شهرک «بنش» در استان ادلب سوریه است. در ۳۱ می ۲۰۰۵ توسط نیروهای ائتلاف حمله به عراق بازداشت و پس از مدتی آزاد شد.

العدنانی در سال ۲۰۱۴ در یک نوار ویدئویی ظاهر شد و با ابوبکر البغدادی بیعت کرد. وی نخستین کسی بود که بیعت گروه تروریستی بوکوحرام در نیجریه با ابوبکر البغدادی را اعلام کرد و خواستار پیوستن گروه های تروریستی غرب آفریقا به داعش شد.

۶- ابوعمر الشیشانی

وی متولد گرجستان است و از جنگجویان قدیمی در جنگ روسیه و گرجستان در سال ۲۰۰۸ به شمار می رود. وی پس از خروج از ارتش گرجستان به گروه های تروریستی در سوریه پیوست و در گذشته فرماندهی گروه های شورشی همچون «کتیبه المهاجرین»، «جیش المهاجرین» و «الانصار» را در کارنامه خود دارد.

در سال ۲۰۱۳ فرماندهی نظامی داعش در شمال سوریه به ویژه در حلب، الرقه، لاذقیه و ادلب را برعهده گرفت و در اواخر سال ۲۰۱۳ به عنوان امیر داعش در شمال سوریه منصوب شد. وی به یکی از معروفترین فرماندهان گروه های مسلح در سوریه مشهور است.

 

در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴ وزارت خارجه آمریکا نام وی را در فهرست تروریست ها قرار داد و مبلغ ۵ میلیون دلار به عنوان جایزه برای ارائه اطلاعات درباره وی تعیین کرد. خبر کشته شدن الشیشانی بارها اعلام شد اما صحت و سقم آن تا به امروز تایید نشده است.

۷- ابو وهیب

وی سرکرده داعش در استان الانبار عراق است و نام کامل وی شاکر وهیب الفهداوی الدلیمی است که در سال ۱۹۸۶ به دنیا آمده است. وی مسئول ذبح شماری از رانندگان کامیون سوری در تابستان سال ۲۰۱۳ است. ابو وهیب یکی از ۱۱۰ زندانی است که در پی حمله القاعده به زندان های عراق در سال ۲۰۱۲ موفق به فرار از زندان شد. مسئولان استان الانبار جایزه ۵۰ هزار دلاری برای ارائه اطلاعات درباره وی تعیین کرده اند.

۸- حسین بلال بوسنیچ

وی یکی از اعضای جنبش سلفی در بوسنی و هرزه گوین و از سرکردگان برجسته داعش محسوب می شود. بوسنیچ در سال ۱۹۷۲ در شمال بوسنی و هرزه گوین به دنیا آمده است و به عضوگیری برای گروه داعش در قاره اروپا معروف است.

وی در زمان کودکی به همراه خانواده خود به آلمان مهاجرت کرد و در آنجا به عضویت در جنبش سلفی درآمد و در سال ۱۹۹۲ در جریان جنگ بوسنی و هرزه گوین به کشورش بازگشت و به یکی از گردان های ارتش بوسنی پیوست.

۹- طارق بن الطاهر بن الفالح العونی الحرزی

وی تبعه تونس و یکی از قدیمی ترین عناصر داعش در عراق محسوب می شود. طارق الحرزی به امیر انتحاریون معروف است زیرا مغز متفکر صدها حملات انتحاری در مناطق مختلف جهان بوده است. آموزش تروریست ها و اعزام آنها به سوریه از دیگر ماموریت های وی است. دولت آمریکا مبلغ سه میلیون دلار برای جایزه به کسی که اطلاعاتی درباره طارق الحرزی بدهد تعیین کرده است.

۱۰- فرماندهان شاخه های خارج

برخی سرکردگان داعش نیز متعلق به دیگر گروه های تروریستی در کشورهای مختلف جهان هستند که با ابوبکر البغدادی بیعت کرده اند. برخی از این افراد عبارتند از:

ابوبکر شیخو

وی سرکرده گروه تروریستی بوکوحرام در نیجریه و فرمانده داعش در غرب آفریقا است. شیخو از سال ۲۰۰۹ ریاست گروه بوکوحرام را برعهده داشت.

عبدالرحمن مسلم دوست

وی روزنامه نگار تبعه افغان است و مدتی را در زندان گوانتانامو بسر برده است. در اواخر سال ۲۰۱۴ به عنوان سرکرده داعش در افغانستان و پاکستان منصوب شده است.

ابوالبراءالازدی

وی تبعه یمن و یکی از اعضای داعش است. الازدی در پی سیطره داعش بر شهر «درنه» لیبی به عنوان امیر این شهر از سوی ابوبکر البغدادی تعیین شد. وی در حال حاضر قاضی القضات شهر درنه به شمار می رود.

یکی از مرگبارترین حملات علیه داعش رقم خورد

تخمین‌های اولیه، تعداد کشته شدگان داعش در این حملات کم‌سابقه را دست‌کم 250 نفر نشان می‌دهد ...
جنگنده ائتلاف یکی از مرگبارترین حملات علیه داعش رقم خورد
به این مطلب امتیاز دهید
97% 3%

به گزارش جام نیوز، پس از حمله تروریستی به کلوپ شبانه همجنس بازان آمریکایی، ایالات متحده حملات سنگینی را علیه داعش برنامه‌ریزی کرده است.

 

 

در همین راستا، ائتلاف تحت رهبری آمریکا داعش را در عراق بمباران کرده و 250 تن از اعضای آن را کشت.

 

 

مقامات آمریکایی به خبرگزاری رویترز (Reuters) گفتند: هواپیمای جنگی ائتلاف تحت رهبری آمریکا روز چهارشنبه چندین حمله مرگبار را علیه داعش در اطراف شهر فلوجه انجام داد.

 

 

یکی از این مقامات گفته، تخمین های اولیه نشان می دهند که دست کم 250 مظنون همکاری با داعش در این حملات کشته و 40 خودروی این گروه نیز منهدم شده است.

 

 

رویترز افزود: اگر این ارقام تایید شوند، حملات اخیر جزء مرگبارترین حملات علیه این گروه جهادی از زمان تاسیس آن بوده است.

 

 

در ادامه این گزارش آمده است: مقامات آمریکایی که در این باره صحبت کرده اند، نخواسته اند نامشان فاش شود و اشاره کرده اند که تخمین های اولیه ممکن است تغییر کند.

 

سایت محسن رضایی، تغییر سرلشکر فیروزآبادی را "برکناری" خواند/گذر زمان "راز" را آشکار می‌کند

سیاست > نظامی - تابناک در یادداشتی به قلم محسن رضازاده نوشت: هرچند انتصاب سرلشکر باقری و قبل از آن برکناری آقای فیروز آبادی قطعا ابعاد مختلفی داشته و دارد اما نگارنده می‌خواهد این مساله را مولفه ای بنام قاطعیت رهبری بسنجد.

نگارنده هیچ ادعایی در مورد باخبر بودن از پشت پرده مسائل سری مملکتی نداشته و هم چنین هرگونه انتصاب یافته های ذهنی خود به منابع مطلع را در همین ابتدای امر منکر می گردد.

انتصاب سرلشکر پاسدار باقری به ریاست کل ستاد نیروهای مسلح کشور، آنهم در لیالی قدر ماه مبارک رمضان را می توان واجد نوعی فوریت در کار دانست. هرچند این انتصاب و قبل از آن برکناری آقای فیروز آبادی قطعا ابعاد مختلفی داشته و دارد اما نگارنده می خواهد این مساله را مولفه ای بنام قاطعیت رهبری بسنجد.

آقای فیروزآبادی یکی از فرماندهای نظامی مورد اعتماد رهبری در طول سالهای گذشته بوده است. وی سالهای سال در این کسوت ایفای وظیفه نموه و به فراخور استعداد و توانایی خود در مقاطع حساس تاریخی مواضعی اتخاذ  نموده است. دو نمونه از این مواضع را می توان نسبت به قضایای 88 و بعد از آن جریان انحرافی در دولت احمدی نژاد دانست.

اخیرترین موضع وی در خصوص برجام بود. ایشان سال 94 قبل از اینکه معاهده برجام قطعی شده و توسط طرفین به امضا رسیده باشد ابتدا در روزنامه جوان یک مقاله به نفع برجام و مذاکرات هسته ای نگاشت و بعد از آن در همان ابتدای امر برجام ، آن را به مثابه یک پیروزی ملی نگریسته و به مقام معظم رهبری پیام تبریک فرستاد.

رهبر انقلاب بلافصله بدون اینکه شخص خاصی را خطاب قرار دهند، به تقبیح تبریک گوئی ها پرداختند. به نظر می رسد مطالبه رهبری از مجموعه هایی مانند حوزه های علمیه، شورای امنیت ملی، مجموعه های نظامی و.. بسیار بالاتر از سایر نهاد هاست. نگاه رهبری باقی ماندن این نهادها برمشی انقلابیگری است. و علی ایحال به زعم نگارنده موضع خوشحالی برای برجام منطبق با روحیه انقلابیگری نبوده است.

هرچند این نوع نگاه به مساله جابجائی در ریاست کل ستاد نیروهای مسلح  شاید آمیخته با اشتباه در اساس تحلیل و یا مصداق یابی باشد، اما گذر زمان یقینا گوشه های مختلفی از راز این تغییر را آشکار خواهد نمود.

حقوق رهبر انقلاب از کجا تامین می شود؟

به گزارش افکارنیوز، قطعا افکار عمومی همیشه به این مسئله که درآمد رهبران سیاسی – معنوی چگونه تأمین می‌شود، فکر خواهند کرد و رهبر انقلاب نیز از این قاعده مستثنی نیست.

در لا به لای مصاحبه‌ها و خاطرات به گفتگوی یکی از مسؤولین دفتر مقام معظم رهبری برخوردیم، حجت الاسلام احمد مروی معاون ارتباطات حوزه‌ای دفتر مقام معظم رهبری در سال 87، درباره تأمین مالی زندگی رهبر انقلاب می‌گوید: اداره‌ زندگی ایشان عمدتاً‌ یعنی آن قدر که من اطلاع دارم که تا حدی دقیق است‌ بیشتر از نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام می‌دهند. نذورات می‌آید. برای امام هم (رضوان‌الله تعالی علیه) خیلی نذورات می‌رفت. برای حضرت آقا هم نذورات زیاد می‌آید که نذر شخصی آقا می‌کنند که آقا، زندگی‌شان عمدتاً از همین نذورات اداره می‌شود و از بیت‌المال و از دفتر استفاده نمی‌کنند. از وجوهات که اصلاً هیچ استفاده نمی‌کنند. عمدتاً همین نذورات است.[1]

هم چنین محمد حسین صفارهرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، درباره چگونگی مایحتاج رهبری در خاطره‌ای می‌گوید: رهبر انقلاب اوایل سال ۷۰ به آقای هاشمی گفته بودند که زندگی مردم دارد خیلی سخت می‌شود و گرانی‌ها طاقت مردم را بریده است. من با ادامه سیاست‌هایی که منجر به فقیرتر شدن مردم می‌شود، موافق نیستم. (آن موقع سیاست‌هایی را در قالب حذف یارانه‌ها دنبال می‌کردند)

رهبر انقلاب فرمودند: من مخالفم.

آقای هاشمی گفته بودند یک عده‌ای می‌آیند جوسازی می‌کنند و به شما می‌گویند. شما قبول نکنید. این‌طورها نیست. وضع مردم خوب است.

رهبر انقلاب می گویند: این چیزی که می‌گویم از اینجاست که خانواده خودم برای خرید می‌روند و یافته‌های خودمان است؛ این‌طور نیست که کسی برای ما خبر آورده باشد. فرزند من و خانواده من خودشان می‌روند و خودشان خرید می‌کنند. نان می‌خرند. ماست می‌خرند و می‌فهمند که قیمت امروز نسبت به دیروز عوض‌شده است.

برخی از آقایان مسئول هستند که سال تا سال قیمت و نرخ‌ها دستشان نیستند برای این‌که هیچ‌وقت، تو هیچ مغازه‌ای پیدایشان نشده است و در زندگی عموم مردم نیستند و معلوم است که با این وضع خبردار نیستند. بعضی وقت‌ها برخی خبرنگارهای زرنگ رسانه‌ای هم هستند که گاهی اوقات سؤال می‌کنند که فلان چیز الآن چه قیمتی دارد و طرف مسئول هیچ‌چیز نمی‌داند.

[1] - گفتگو با حجت الاسلام احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه‌ای دفتر مقام معظم رهبری منتشر شده در ویژه‌نامه تداوم آفتاب روزنامه جام‌جم در سال 1387.