به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری تسنیم، تیم تکاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران که در روزهای اخیر برای اجرای عملیات نجات ملوانان ایرانی گرفتارشده در کشتی نفتکش سانچی راهی بندر شانگهای شده بودند، ساعتی پیش با یک فروند کشتی راهی محل نفتکش شدند.
در حال حاضر کشتی نفتکش ایرانی در 250مایلی بندر شانگهای بوده و چند ساعت طول میکشد که تکاوران ارتش به کشتی برسند. تیم تجسس و نجات چینی در منطقه حضور دارد و در صورت پایین آمدن دمای هوا در داخل نفتکش، طبق برنامه قرار است که یا تیم تکاوران ارتش و یا تیم تجسسی چینی مجدداً وارد کشتی شوند.
بیشتر بخوانید
تکاوران نیروی دریایی ارتش در آستانه ورود به نفتکش آتشگرفته ایرانی
پیش از این قرار بود که عملیات ورود به نفتکش از طریق بالگرد و راپل انجام شود اما احتمالاً بهدلیل بدی آبوهوا و مساعد نبودن شرایط جوی، برنامه تغییر کرده و تکاوران ارتش با کشتی راهی منطقه شدهاند.
آنطور که معاون دریایی سازمان بنادر و دریانوردی اعلام کرده است، پیکر 2 ایرانی که توسط تیم چینیها صبح امروز در داخل کشتی کشف شده بود، روی عرشه بوده و تیم چینی وارد موتورخانه نشده است لذا برنامه اصلی در ورود تیم تجسس جدید به کشتی، ورود به موتورخانه است.
بر همین اساس، با مساعد شدن شرایط، تکاوران ارتش وارد موتورخانه نفتکش خواهند شد، چرا که این احتمال وجود دارد که ملوانان ایرانی کشتی نفتکش سانچی در بخش موتورخانه محبوس شده باشند.
به گزارش نامه نیوز، محمدعلی وکیلی در واکنش به اظهارات امروز حجتالاسلام صدیقی در نماز جمعه تهران در توئیتر خود نوشت: «حضرت آقای صدیقی خسارت انفعال ادعایی نمایندگان ملت بمراتب کمتر از تعابیر تحقیرآمیز و دونشانی چون آشغال برای معترضین میباشد، متاسفانه این رفتارها نتیجه نگاه از بالاست».
فرزند رئیس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید حولهای که آیتالله هاشمی رفسنجانی را با آن به بیمارستان بردند نیز به رادیواکتیو آلوده بوده است. پیش از این فائزه هاشمی اعلام کرده بود که فاطمه، خواهرش و عفت مرعشی، مادرش نیز به مواد رادیواکتیو آلود هستند. فاطمه هاشمی به اعتمادآنلاین میگوید چون جواب آزمایشها را ندارند نمیتوانند برای درمان به پزشک مراجعه کنند. در ادامه مشروح گفتوگوی فاطمه هاشمی را با اعتمادآنلاین میخوانید:
*خواهر شما اعلام کرد که علاوه بر پدرتان در بدن شما و مادرتان هم وجود مواد رادیواکتیو گزارش شده است. شما این موضوع را از پزشکان شنیدید؟
ما پزشکی را ندیدهایم. این گزارشی بود که شورای عالی امنیت ملی داد و چندین بار هم از آنها خواستیم که حداقل برای معالجه اطلاعات به ما بدهند تا بتوانیم به متخصص مراجعه کنیم. برای آن یکسری آزمایشهای خاصی هست که هر جایی آن را انجام نمیدهند و بیشتر هم مکانهای امنیتی این آزمایشها را انجام میدهند و به همین خاطر ما هیچ اقدامی انجام ندادیم.
*آیا در این باره به پزشکی مراجعه کردهاید؟
به پزشک مراجعه کنیم چه بگوییم؟ اولین چیزی که میخواهند جواب آزمایش است.
*شورای عالی امنیت ملی وجود این مواد را در بدن شما و مادرتان چگونه تشخیص داد؟
اول یک آزمایش ادرار از بابا داشتند. سوند بابا را که از بیمارستان برده بودند. آنطوری که خودشان گفتند، روی ادراری که در سوند بوده است آزمایشی انجام دادند. بعد از من خواستند که آزمایش ادرار مادرم را بگیرم و برایشان بفرستم و بعد از خود من خواستند. بعد هم ما را بردند در یک مرکز و با دستگاه اسکنی که بود برای رادیواکتیو اسکن کردند. البته شورای امنیت هم اول به خود ما این موضوع را نگفت. من از یک مسئول دولتی این ماجرا را فهمیدم که من و مادرم هم آلوده هستیم، ولی گفتند که چون مقدار آن کم است چیز مهمی نیست و کاری هم نمیشود کرد. چندین بار هم گفتیم که جواب را میخواهیم. یک جوابی بعد از مدتها دادند که وقتی به چند پزشک نشان دادم گفتند این اعداد و رقمهایی که در این جواب گذاشتهاند خیلی جور در نمی آید.
*چطور شد که فقط شما و مادرتان آزمایش دادید و فقط شما را برای اسکن بردند؟
فقط از من و مادرم آزمایش گرفتند و ما را اسکن کردند. از ما سوال کردند که چه کسی بیشتر با حاج آقا ارتباط داشته است که گفتیم اول مادرم بعد پرسیدند که چه کسی رفت و آمد بیشتری داشته که گفتم من! البته من اسم یکی دو نفر دیگر از بچهها را دادم ولی آنها را برای آزمایش نبردند. این چیزی است که برای ما بود و جوابی هم به این سوال ندادند، حتی آن روزی که همه خانواده را جمع کردند و گفتند که علاوه بر ادرار، حوله بابا هم آلوده بوده است. این حولهای است که به تنشان بوده و با آن ایشان را به بیمارستان آورده بودند. این موضوع را در آخرین جلسهای که ما را جمع کردند، گزارش دادند.
*برادرتان گفته که گویا دوباره پرونده باز شده است، اطلاعی در این باره دارید؟
یک صحبتی شده است و نمیدانیم که شورای امنیت دوباره پیگیری آن را شروع کرده است یا نه. فقط آقای روحانی این پرونده را به شورای امنیت برگردانده است و نمیدانیم که چه اقدامی انجام دادهاند.
سعد حریری، نخستوزیر لبنان، ٧٠ روز بعد از استعفای اجباریاش از سمت نخستوزیری در ریاض و انتقاد از دخالت حزبالله لبنان در امور کشورهای عربی، بار دیگر از نقش حزبالله گفت، اما اینبار او در تأیید موقعیت و نقش حزبالله سخن گفت.
به گزارش شرق، حریری در گفتوگو با «والاستریتژورنال» درباره حزبالله لبنان گفت: «حزبالله عضوی از دولت لبنان است». به نظر حریری، حزبالله لبنان میتواند در دولت بعدی این کشور که پس از انتخابات ماه می تشکیل خواهد شد، حضور یابد. حریری تأکید کرد: «لبنان یک دولت فراگیر است، با حضور تمام احزاب سیاسی که آنها موجب برقراری ثبات در کشور میشوند. هدف اصلی من نیز حفظ این ثبات سیاسی برای اتحاد کشورمان است». او در اولین گفتوگوی خود با یک رسانه آمریکایی، پس از ماجرای استعفایش در عربستان سعودی و بازگشتش به بیروت بعد از ١٨ روز، خواستار بیرونماندن لبنان از اختلافات ایران و عربستان سعودی شد. حریری گفته است: «ما نمیتوانیم مداخله هیچ فردی را در امور سیاسی لبنان بپذیریم. روابط ما با ایران یا با کشورهای حاشیه خلیج [فارس] باید به بهترین شکل باشد، اما بهگونهای که منافع ملی لبنان تأمین شود». او بار دیگر از گفتن جزئیات حضورش در عربستان پس از اعلام استعفایش در ١٣ آبان ١٣٩٦ خودداری کرد و گفت عربستان سعودی هیچگاه بهطور مستقیم در سیاستهای لبنان دخالت نکرده و امیدوار است ریاض بهزودی کمک اقتصادی خود به بیروت را از سر بگیرد.
استعفا در ریاض
سیزدهم آبان بود که خبر استعفای سعد حریری از ریاض به بیروت و کل جهان مخابره شد؛ استعفایی که دقیقا یکسالونیم بعد از آغاز نخستوزیری حریری اتفاق افتاد. حریری، رهبر جریان «المستقبل» و یکی از رهبران ائتلاف ۱۴ مارس است؛ ائتلافی که بهعنوان نزدیکان عربستان سعودی و مخالف ایران در لبنان شناخته میشوند. در مقابل این گروه، هشت مارسیها هستند که به هواداری از جمهوری اسلامی ایران شناخته میشوند. استعفای سعد حریری همزمان بود با حضور علیاکبر ولایتی، مشاور بینالملل مقام معظم رهبری در بیروت. در این تاریخ، حریری در سفر عربستان سعودی به سر میبرد، ولی برای ملاقات با ولایتی به بیروت بازگشت و بعد از پایان این دیدار بار دیگر به ریاض بازگشت و روز بعد، در خارج از مرز کشورش استعفا داد. استعفای او همراه بود با ادعاهای شدیدا ضدایرانی که درباره نفوذ ایران در منطقه و لبنان مطرح میشد.
پیام استعفا به تهران چه بود؟
سعد حریری در روز استعفای خود در گفتوگو با رسانهها، از اهداف استعفای خود گفت؛ او به شبکه فرانسوی «سینیوز» گفت: «من نمیخواهم در دولتم حزبی باشد که در کشورهای عربی علیه سایر کشورهای عربی مداخله میکند». «من منتظر بیطرفی در دولت هستم، همان چیزی که بر سر آن توافق کردیم. نمیشود یک حرف زد و طور دیگری عمل کرد». حریری تأکید کرد: «لبنان نمیتواند مسئلهای مثل حزبالله را که به خاطر ایران در سوریه، عراق یا هر جای دیگری حضور دارد حل کند. ما نیازمند یک راهحل سیاسی منطقهای هستیم». به گفته حریری، دخالت ایران بر همه تأثیر میگذارد. اگر سیاستی میخواهیم که برای منطقه خوب است نباید (در منطقه) دخالت کنیم. استعفای سعد حریری بهعنوان چهره نزدیک به عربستان سعودی از نخستوزیری، صحنه سیاسی کشور لبنان و منطقه را پیچیده کرد. آن زمان او از شباهت شرایط استعفایش با زمان ترور پدرش سخن گفت و در بیانیه استعفایی که از ریاض خواند، آمده «فضا در لبنان شبیه فضای حاکم بر کشور قبل از ترور رفیق حریری، نخستوزیر فقید لبنان است و احساس میکنم عدهای برای قتل من نقشه میکشند». به گزارش «ایسنا» به نقل از «العربیه»، حریری گفت: «ما هرگز نمیپذیریم لبنان اساس تهدید امنیت منطقه باشد. او مدعی استفاده حزبالله لبنان از سلاح علیه لبنانیها و سوریها شده و باعث ایجاد «مشکلات بسیاری» برای لبنانیها شده است». حریری درباره دلیل استعفایش «دخالتهای ایران» را عامل اصلی این اقدام اعلام کرده است.
او مدعی شد: «ایران تمایل زیادی برای نابودی جهان عرب دارد و هرجا که ایران باشد، مشکلات و فتنهها سر باز میکند».
واکنش ایران و حیرت دیگران
اما همان زمان ایران به ادعاهای سعد حریری واکنش نشان داد. بهرام قاسمی در واکنش به استعفای نخستوزیر لبنان و بیان مطالب ضدایرانی در متن استعفانامه او گفت: «استعفای ناگهانی آقای حریری و بیان آن در کشوری دیگر، نهتنها مایه تأسف و شگفتی است، بلکه نشاندهنده بازی ایشان در زمینی است که بدخواهان منطقه طراحی کردهاند و برنده این میدان نه کشورهای عربی و اسلامی، بلکه رژیم صهیونیستی است که حیات خود را در تنش «در» و «میان» کشورهای مسلمان منطقه تعریف کرده است». استعفای حریری موجب شگفتی خیلی از کشورهای اروپایی و منطقه شد و تنها تعبیری که از این استعفا میشد، «گروگانگیری» بود. دفتر ریاستجمهوری لبنان همان زمان اعلام کرد منتظر بازگشت حریری به لبنان است تا از شرایط استعفای او بیشتر مطلع شوند. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، نیز در سخنرانی خود عنوان کرد حریری را همچنان نخستوزیر لبنان میداند. بالاخره حریری بعد از مدتی دوری از لبنان، با میانجیگری فرانسه، عربستان را ترک کرد و به فرانسه رفت و پس از اقامتی کوتاه در آن کشور و دیدار با امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، روز ۲۱ نوامبر (۳۰ آبان) به لبنان برگشت. او قبل از ورود به لبنان در مصر و قبرس توقف داشت و در مصر با عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور این کشور، دیدار کرد.
حریری در دوره جدید
حالا حریری بعد از گذشت بیش از دو ماه از بازگشتش به لبنان، از خطمشی جدید خود میگوید؛ اگرچه او همچنان دوست ندارد از آنچه در ١٨ روز اقامت در خارج از بیروت بر او گذشته است، سخنی بر زبان آورد. او اینبار از نقش مثبت حزبالله و جایگاه سیاسی آن در لبنان میگوید و از جایگاه ایران در مناسبات لبنان و از دوستی پایدار با ایران. این گفتهها نشان از تغییر خطمشی سعد حریری در آستانه انتخابات آینده لبنان دارد؛ آنچه تحلیلگران سیاست خارجی از آن به پایان فشارها بر حریری یاد میکنند و آغاز راهی اعتدالی برای آمادگی حریری در آینده سخت سیاسی لبنان است. حریری اینک در لبنان است و خانواده او با پادرمیانی کشورهای عربی، به خانه بازگشتهاند. شرکت «اوژه سعودی» او هم که ورشکسته شده بود، به تملک عربستان درآمده است. حالا حریری راحتتر از قبل برای جلب دوستی ایران و عربستان سخن میگوید. تحلیلگران درباره خطمشی جدید حریری چه میگویند؟ تحلیل سیدجلال ساداتیان، قاسم محبعلی و داوود هرمیداسباوند را در ادامه بخوانید.
حریری بر سر عقل آمده است
سیدجلال ساداتیان- تحلیلگر مسائل بینالمللی
برای تحلیل گفتههای امروز و دیروز سعد حریری، باید قدری به عقب برگردیم. قبل از آغاز نخستوزیری حریری، شرایط لبنان در آستانه درگیری شدید قرار داشت. بالاخره با تدبیر تمام مجموعه دولت لبنان و تمام گروههای سیاسی، شرایط به ثبات نسبی رسید؛ تا اینکه ماجرای سفر حریری به ریاض پیش آمد. قبل از این سفر نیز حریری، روحیه اعتدال در سیاست داخلی و خارجی را داشت؛ ولی در آنجا مجبور شد اظهاراتی را بر زبان بیاورد که بعد از بازگشتش به لبنان، دیگر آنها را تکرار نکرد. این سفر و آن اقامت بیشتر به گروگانگیری شبیه بود؛ اما نوع واکنش حسن نصرالله، میشل عون و دیگر سیاستمداران لبنانی بسیار عاقلانه بود و اجازه بروز تنش را در منطقه نداد. تا اینکه در برابر فشار افکار عمومی، عربستان مجبور به عقبنشینی شد. بالاخره این توطئه عربی-اسرائیلی که برای ایجاد تنش در لبنان به قصد بروز بحران در تهران تدارک دیده شده بود، به ثمر نرسید. قبل از آن، این کشورها بهویژه اسرائیل، روی موج استقلالخواهی کردستان عراق نشسته بودند و میخواستند تنشی جدید پیش بیاورند. همه این تلاشها به این دلیل است که رژیم اسرائیل متوجه شده بود سرنوشت داعش محتوم به شکست است و برای همین دنبال ردپای دیگری از بحرانآفرینی بود؛ اما لبنان با درایت جلوی این بحران را از خط کشورش گرفت. حالا بار دیگر عقلانیت به منطقه بازگشته است و حریری در داخل لبنان، همان حریری است که قبلا بود. من نگران آینده لبنان با این خط فکری نیستم. لبنان در مسیر عقلانیت، آینده خوبی خواهد داشت. نخستوزیر میخواهد لبنان در تنشهای منطقهای دخالتی نداشته باشد و با ایران و عربستان به مناسبات مثبت خود ادامه دهند. از سوی دیگر، آنها حزبالله را بهعنوان واقعیت لبنان پذیرفتهاند.
البته تاریخ پر است از حوادث غیرقابلپیشبینی و من امیدوارم که حوادث نامعقولی در مسیر حرکت لبنان قرار نگیرد. اگرچه ریاض و اسرائیل از بحرانآفرینی با محوریت ترامپ خسته نشدهاند؛ اما بدنه جامعه آمریکا با این سیاستها همراهی ندارد. سعد حریری هم بر سر عقلانیت بازگشته و نمیخواهد سبب فتنهگری در منطقه باشد. او به منافع ملی لبنان میاندیشد.
حریری از حزبالله چه میخواهد
داوود هرمیداسباوند- تحلیلگر روابط بینالملل
حزبالله بخشی از واقعیت بافت سیاسی و اجتماعی لبنان است؛ اگر قرار است حزبالله با مشکلاتی مواجه شود، کل جامعه لبنان درگیر مشکلات خواهد شد. این را سعد حریری میداند؛ او خوب میداند که کمکهای ایران به جامعه شیعه لبنان سبب شده تا وضعیت آنها سامان بگیرد و از آن وضعیت بد به وضعیت مناسب برسند.
از سوی دیگر اهل تسنن در لبنان تحتتأثیر عربستانسعودی هستند. حریری میخواهد این کفه تعادل را حفظ کند و جامعه شیعه و سنی به نسبت با همدیگر رشد کنند؛ برای همین میخواهد ایران و عربستان مناسبات نیک خود را با لبنان ادامه دهند. از سوی دیگر لبنان در شرایطی نیست که بخواهد در اختلاف میان تهران و ریاض وارد شود و برای همین همیشه سعی کرده دامن خود را از این مناقشات دور نگه دارد. لبنان میخواهد به این بیطرفی خود ادامه دهد. حریری هنوز هم از نقش حزبالله نگرانی دارد. او میترسد که حزبالله به این مناقشات دامن بزند. حریری میداند که حزبالله در سوریه درگیر است و بهطور غیرمستقیم دستی هم در یمن دارد. اگر این وضعیت ادامه یابد، درنهایت بهنفع لبنان نخواهد بود. برای همین غیرمستقیم از حزبالله میخواهد که لبنان را در رأس تمام برنامههای خود قرار دهد و در هیچکدام از این مناقشات وارد نشود. از سوی دیگر اگر مشکل سوریه برطرف شود، شاید یکی از دلایل اختلاف میان ایران و عربستان هم پایان پذیرد؛ برای همین لبنان میخواهد از این وضعیت بهنفع خود بهره ببرد و حمایت ایران و عربستان را با هم برای خود داشته باشد. لبنان دو کشور را به گفتوگوی سازنده دعوت میکند و خود هم گروههای مختلف سیاسی درون لبنان را به گفتوگو فرامیخواند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزای دانشجو، علی مطهری میگوید معترضان سال 88 برانداز نبودند. وی در نشست حزب همبستگان، ضمن بیان اینکه باید نگاه به ولایت فقیه را اصلاح کنیم، گفت: اگر در جایی خطایی میبینیم، باید وارد شویم. نامه آیتالله هاشمی به رهبری در سال 88 نیز از همین رو است.
مطهری در ادامه به تحولات و ناآرامیهای اخیر در کشور اشاره کرد و اظهار داشت: بعد از حوادث اخیر، مجلس و دولت نباید منفعل شود. اگر لازم است بنزین گران شود، اینطور نباشد بعد چند تظاهرات عقبنشینی کنند. مصلحت جامعه اقتضا میکند. بنزین گران شود و یارانه برخی قطع شود.
وی با بیان اینکه عدم حضور معترضان سال 88 در این تظاهرات اخیر دلیل بر این است که اتهامات برانداز برای آنها غلط است، عنوان کرد: اگر اینها برانداز بودند بهترین فرصت بود اما کسی وارد نشد. باید دوستان نگاه خود را به معترضان 88 تغییر دهند.
سخنان آقای مطهری اگر تجاهلالعارف نباشد، سهلاندیشی و بیدقتی است. چه اینکه باید میان افراد فریبخورده در سال 88 (با دروغ تقلب) و سردمداران متعمد القای تقلب فرق گذاشت. امثال هاشمی، موسوی و خاتمی در سال 88 میدانستند که تقلب آن هم درحد 11 میلیون رأی مطلقاً امکانپذیر نیست اما چنین القا کردند یا اجازه دادند دیگران این دروغ بزرگ را القا کنند و براساس آن، سران فتنه موجسواری کردند.
بنابراین حکم فریبکاران با فریبخوردگان و تهییج شدگان یکی نیست؛ همچنان که به فاصله چند ماه، اکثریت قریب به اتفاق مردم مردد، پشت فتنهگران را خالی کردند اما سران فتنه تا آخر خط و تا هر جا که امکان داشت به اغوا و فریب مردم و تحریک به آشوب ادامه دادند.
کار به جایی رسید که آشوبگران علناً شعار میدادند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و روی اسلام در جمهوری اسلامی خط میکشیدند و به تصویر حضرت امام (ره) بیحرمتی میکردند و مرگ بر اصل ولایت فقیه میگفتند. اگر اینها از نگاه آقای مطهری براندازی نیست، پس براندازی چیست؟ چرا یکی از سران سرشکسته فتنه (موسوی) اغتشاشگران وابسته به بهائیت و سازمان منافقین را که در روز عاشورا به ساحت امام حسین(ع) بیحرمتی کردند، مردمان خداجو نامید؟!
در حوادث اخیر نیز، مردم دست دشمن و فتنهگران را خواند و با آنها همراهی نکردند وگرنه منافقین مدعی اصلاحطلبی بارها سعی کردند آشوبگران آدمکش و تخریب کننده اموال عمومی، را معترض مدنی جا بزنند و با شعار «باید اعتراض را به رسمیت بشناسیم» روی آتشافروزی دشمن، بنزین بریزند که ناکام ماندند.
و بالاخره اینکه، آقای مطهری متأسفانه به وکیلالدوله بیاختیار تبدیل شده و از حقوق مردم دفاع نمیکند. سند اینکه از رویکرد دولت برای 50 درصد گران کردن بنزین حمایت میکند و این در حالی است که طی دو سه سال گذشته، به دولت اعتراض کرد که چرا (با نگاه انتخاباتی و سیاست زده) افزایش سالانه و تدریجی قیمت بنزین را متوقف کردهاید تا نیازی به افزایش انفجاری قیمت آن نباشد؟!